English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
security incident U حادثه امنیتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fortuitous event U حادثه جبری حادثه تصادفی
maximum security prison U زندان فوق امنیتی
reasons of safety U دلایل امنیتی
security cognizance U هشیاری امنیتی
access control U وسیله امنیتی
closed-circuit camera U دوربین امنیتی
surveillance camera U دوربین امنیتی
security camera U دوربین امنیتی
observation camera U دوربین امنیتی
security reasons U دلایل امنیتی
CCTV camera U دوربین امنیتی
security assistance U کمکهای امنیتی
An important security authourity . U یک مقام مهم امنیتی
for reasons of safety U به خاطر دلایل امنیتی
for security reasons U به خاطر دلایل امنیتی
security service U خدمتکاران گروه امنیتی
security force U خدمتکاران گروه امنیتی
security U خدمتکاران گروه امنیتی
Due to the review security procedures were modified . U به علت بررسی روش های امنیتی اصلاح شدند.
deny access U جلوگیری از دستیابی به یک مدار یا سیستم به دلیل حجم کار بالا یا امنیتی
adventuress U زن حادثه جو
adventures U حادثه
adventure U حادثه
phenomenon U حادثه
incident U حادثه
incidents U حادثه
eventless U بی حادثه
adventurous <adj.> U حادثه جو
occurence U حادثه
fortuity U حادثه
events U حادثه
adventurer U حادثه جو
accident U حادثه
accidents U : حادثه
outbreaks U حادثه
accidents U حادثه
adventurers U حادثه جو
uneventful U بی حادثه
accident حادثه
disaster U حادثه بد
outbreak U حادثه
occurrence U حادثه
occurrences U حادثه
casualty U حادثه
casualties U حادثه
event U حادثه
disasters U حادثه بد
multisync monitor U صفحه نمایش که حاوی قفل امنیتی برای فرکانس اسکن هر نوع کارت گرافیکی باشد
adventurism U حادثه جویی
misadventure U حادثه ناگوار
mishaps U قضا حادثه بد
mishap U قضا حادثه بد
accident reporting U گزارش حادثه
a minor incident U یک حادثه جزئی
errant U سرگردان حادثه جو
supervening event U حادثه طاری
miscarriage U حادثه ناگوار
due to an accident U ناشی از یک حادثه
outbreaks U شروع حادثه
fortuitous event U حادثه قهری
episodes U حادثه ضمنی
episodes U حادثه معترضه
miscarriages U حادثه ناگوار
episode U حادثه معترضه
episode U حادثه ضمنی
misadventures U حادثه ناگوار
incidents U حادثه ضمنی
incidents U حادثه عملیاتی
incident U حادثه عملیاتی
outbreak U شروع حادثه
incident U حادثه ضمنی
accident proof U علت وقوع حادثه
mischances U رویداد بد حادثه ناگوار
mischance U رویداد بد حادثه ناگوار
misadventures U حادثه ناگوار بدبختی
epoch U عصرتاریخی حادثه تاریخی
gentleman of fortune U نجیب زاده حادثه جو
epochs U عصرتاریخی حادثه تاریخی
errantry U دربدری حادثه جویی
occupational accident U حادثه در حین کار
misadventure U حادثه ناگوار بدبختی
act of God U حادثه قهری قوه قهریه
accidence U حادثه اصول صرف و نحو
acts of God U حادثه قهری قوه قهریه
force majeure U حادثه غیر قابل پیشگیری
forcemajeure U حادثه فوق العاده یا غیرمترقبه
straw in the wind <idiom> U نشانه کوچک قبل از وقوع حادثه
improbability U استبعاد حادثه یا امر غیر محتمل
cross a bridge before one comes to it <idiom> U درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
S HTTP U سیستمی که خط امنیتی بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده ایجاد تا به کاربران امکان پرداخت قیمت کالاها از طریق اینترنت بدهد
make the scene <idiom> U به محل یا حادثه خاص رفتن ،حاضر شدن
introduced U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
monitors U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitor U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitored U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
interlocked U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocking U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocks U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlock U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
whats' up U در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است
odyssey U قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odysseys U قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
nsfnet U یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
intermezzo U حادثه عشقی نمایش کوتاه در میان پردههای نمایش جدی
firewall U سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com